۲۵ خرداد ۱۳۸۸

باد آنها را می فرساید

آنها که دندان سگان را تیز می کنند
مرگ اندیشند
آنها که درخششان را
از شکوه پرنده زرین بال گرفته اند
مرگ اندیشند
آنها که معتاد خوشنودی حیوانی خویشند
مرگ اندیشند
باد
آنها را می فرساید
و از ذات خویش تهی می شوند
********
تی . اس . الیوت
از شعر بلند مارینا
ترجمه : ع . ص .
متن کامل را در رندان بخوانید

۱۸ خرداد ۱۳۸۸

لورکا با صدای لئونارد کوئن

این والس را دریاب
.
سخت است برای من که از کارنامه درخشان ( لئونارد کوئن ) یک ترانه را به عنوان بهترین یا محبوب ترین یا هر ترین دیگری بر گزینم .
از میان ترانه های کوئن بیش از ده ترانه را می توانم نام ببرم که هنگام گوش سپردن به هر یک از آنها پنداشته ام بهترین کار او بوده است و همواره ترانه ی بعدی نظرم را تعغیر داده است . با این همه باید اعتراف کنم که سالی یکی دوبار بیشتر به ترانه این والس را دریاب گوش نمی دهم که مبادا برایم یکنواخت و عادی شود و جادوی تسخیر کننده اش را از دست بدهد.
رقص کلاسیک والس در این ترانه که بر اساس شعری از ( لورکا ) ساخته شده متافری است برای زیبائی های از دست رفته و معصومیت تباه شده . رقصی که قساوت قرن خشونت بار بیستم قفلی بر دهانش زده و کمرش را شکسته است . با نظر به این که لورکا قبل از جنگ جهانی دوم به دست رژیمی فاشیستی تیر باران شده است این ترانه را می توان پیشگوئی او محسوب کرد . در پایان شعر که والس پرسونیفای می شود ، شاید به گونه ای پیش بینی مرگ خودش نیز باشد.
.
طول زمانی کنسرت خوانندگان پاپ و راک معمولا از دو ساعت و نیم تجاوز نمی کند . در پایان هر کنسرت نیز اگر عطش تماشاگران فرو کش نکرده باشد و یکبند کف و سوت بزنند خواننده به صحنه باز می گردد و یک ترانه نیز که حکم خدا حافظی دارد اجرا می کند و تمام . اما لئونارد کوئن به طرز بی سابقه ای در کنسرت اخیرش در لس آنجلس پس از اتمام برنامه دو و نیم ساعته اش در برابر شور و شوق تماشاگران به صحنه باز گشت و به مدت یک ساعت و نیم دیگر برنامه اجرا کرد .کار فوق العاده ای که باعث شد من اکثر ترانه هائی را که دوست داشتم و از جمله ( این والس را دریاب ) را با صدای گرم ، اما خسته اش بشنوم . با نظر به سن و سال او شاید این آخرین باری بود که در برابر چندین هزار نفر از دوستداران وفا دارش برنامه اجرا می کرد .
.
شعر این ترانه را من حدود هشت سال پیش ترجمه کرده بودم برای چاپ در یکی از شماره های فصلنامه سنگ که همان سال تعطیل شد و انتشار آن ماند تا امروز و اینجا و نسل دیگری از دوستداران کوئن .
*******
این والس را دریاب
--------------------
شعر : فدریکو گارسیا لورکا
آهنگ و صدا : لئونارد کوئن
ترجمه فارسی : عباس صفاری
.
هم اکنون در وین
در تالار سالن کنسرتی با نهصد پنجره
ده زن زیبا روی
و شانه ای برای مرگ
که سر بر آن نهد و بگرید
درختی که قمریان
برای مردن به آن پناه می برند
و شاخه ای شکسته از صبح
که همچنان در گالری یخ
آونگ مانده است
.
این والس را دریاب
این والس را دریاب
این والس را که قفلی بر دهان دارد
.
من تو را می خواهم
تو را می خواهم
تو را نشسته بر آن صندلی ی می خواهم
که روزنامه مرده ای بر آن
از یاد رفته باشد ،
تو را در غاری می خواهم
که در گل زنبق باز می شود
تو را در کریدوری می خواهم
که عشق هرگز از آن
عبور نکرده باشد
و بر بستری که ماه بر آن عرق می کند
تو را درسیل اشکی می خواهم
که می پوشاند رد پا را
بر ماسه ها
.
این والس را دریاب
این والس را دریاب
و دستت را گرد کمر شکسته اش حلقه کن
این والس
این والس
با نفس هایش
که بوی برندی و مرگ می دهد
و دم بلندش را در دریا
به دنبال می کشد .
.
سالن کنسرتی در وین
جائی که از دهان تو
هزار تعبیر گوناگون می شود
با نوشخانه ای که نوجوانان در آن
از گپ و گفت باز مانده اند
و ( بلوز ) به مرگ محکومشان کرده است ،
آه
اما
او کیست که با دسته گلی از اشک های تازه چیده
به درون تصویر تو می خزد
.
این والس را دریاب
این والس را دریاب
این والس را که سالهاست در احتضار است
و من آنگاه
تسلیم طغیان زیبائی تو خواهم شد
با ویلون ارزان قیمت و صلیبم
و تو رقص کنان بر برکه ی دستانت
مرا خواهی برد
آه عزیز دلم ، محبوبم
این والس را ببر
اکنون این والس
از آن توست
و هیچ چیز دیگری نمانده
جز این والس .
.
طرح بالا از : اردشیر رستمی